خوشبختانه اصلا به دوریت عادت نکردم
۱۰ خرداد ۱۳۸۹
۰۱ خرداد ۱۳۸۹
۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
توی
خیلی پیش اومده فکر کردم اگه مُردم کیا میان سر خاکم
ولی هرکار می کنم نمی تونم خودمو قانع کنم که تو میای
۲۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۹
۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۹
۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۹
۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹
۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹
۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۹
۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹
محو
هوا آفتابی بود ولی همه جا سایه بود
از بالای بعضی از این ساختمون کوتاه ها یه پره هایی از آفتاب می زد تو کوچه
تکیه داده بودی به ماشین
باد با چتری هات بازی می کرد
محو تنهایی خودت بودی
منم محو تو
۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۹
۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹
again کچل
تو حال خودم داشتم راه می رفتم و خمیازه می کشیدم
دیدم یهو یکی سرشو از پنجره ماشین آورده بیرون داد می زنه خمیازه نکش کچل
ها ها ها
انقدر چسپید
اشتراک در:
پستها (Atom)