۳۰ آذر ۱۳۸۹

خُرد شدم
حداقل خُرده هامو شوت نکن
فرصت کنم جمعش کنم
سَرِهَمش کنم
و باز خرابت شم

۱۸ آذر ۱۳۸۹

دهنم خشک شده بود
تو درخت ها سر کوچه الک زده بودیم تا ناموس
هر چی آب می خوردم ردیف نمی شد
تو نبودی، نمی دونم کجا
وگرنه ما خشک نمی شدیم
الانا هم خیلی خشک می شیم
شاید چون نیسی

۱۵ آذر ۱۳۸۹

هیچی کار نمی کرد
مربع، دایره، ضبدر،مثلث
عقبم نمی رفت، فقط می رفت جلو
فک کنم دِمو بود اصن
ازش بیرونم نمی شد اومد تا اینکه خودش تموم شد
بازیه تخمی بود
ولی هنوز تو کَفِشَم